این شعر در خرداد 1368 پس از رحلت امام خمینی (ره) در استقبال از شعر معروف امام با مطلع "من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم" توسط حاج محسن شیخ پور سروده شد:

من به هجران تو ای یار گرفتار شدم
رفتی از خانه و من، بی‌دل و بی‌یار شدم

بی‌گل روی تو ای ساقی مه‌پیکر من!
شد سیَه بزم رفیقان و عزادار شدم

خفتنت را به دل خاک، چه باور دارم؟
من که با زمزمه‌ی عشق تو بیدار شدم

به دو ابروی کمانت که اشارت‌ها داشت
غمزه‌ها بود و به صد شوق، خریدار شدم

گوش جان، تا به أنا الحقّ تو دادم ای یار!
مَحرم راز تو و دشمن اغیار شدم

از "خُم می" چه حکایت کنی ای "نی"!؟ بنواز
نغمه‌ی عشق خمینی که هوادار شدم

درِ میخانه به رویت بگشودند چه زود!
منِ حسرت‌زده، محروم ز دیدار شدم...

 


 

شعر امام خمینی با همین وزن و قافیه:

من به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم

غم دلدار، فکنده است به جانم شرری
که به جان آمدم و، شهرهٔ بازار شدم

در میخانه گشایید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

جامهٔ زهد و ریا کندم و، بر تن کردم
خرقهٔ پیر خراباتی و، هشیار شدم

واعظ شهر، که از پند خود آزارم داد
از دم رِند می‌آلوده، مددکار شدم

بگذارید که از بتکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم