تقدیم به خانم مریم طوطیان؛ حامد، علی و مهدی شیخ پور، همسر و فرزندانشان
🔹در جامعه ای مانند ایران فعلی که ملاک بزرگی انسان ها به داشتن مقامات حکومتی، مدارک دانشگاهی، ثروت، تریبون، روابط نسبی و سببی و سیاسی، پیشوندهای انتزاعی جلو نام ها، و مواردی اکتسابی از این قبیل استوار است، سخن گفتن از کسی که یا هیچ یک از اینها را ندارد یا علیرغم برخورداری از این امکانات به استفاده از آنها کاملن بی اعتناست، کار سختی است. زیرا در نگاه متداول عامه، کسی که دائم در رسانه ها به تصویر کشیده نشود، برای مقام های جدیدش صفحات روزنامه سرشار از تبریک نشود و حتا در مرگ وابستگانش یا خودش برای کادر بزرگ آگهی های ترحیم رقابت در نگیرد، حتمن آدم بزرگی نبوده است. تصویری از انسان مادی گرا که تبدیلش به انسانی علی وار هدف اصلی انقلاب اسلامی بود، ولی هرگز به آن دست نیافت.
🔹اما چرا در همین جامعه ای که معیارهای ساختگی و تصنعی برای افراد بسیاری کسب اعتبار می کند، حاج محسن شیخ پور با وجود همه امکاناتی که در اختیار داشت، با بی اعتنایی باورنکردنی به ابزارهای مرسوم قدرت و عدم نیاز به هیچ عامل بیرونی و رانتی، نه تنها بزرگ می شود و بزرگ می ماند، بلکه مایه تعجب و حسرت خیلی ها هم می شود؟
چرا حاج محسن علیرغم حرکت بر خلاف روند جامعه، از همه گردنه ها و تنگناها به سلامت می گذرد و سرفراز به دیدار معبود می شتابد؟
محسن عزیز چگونه توانست از آن همه فرصت های آماده، در دسترس، فریبنده و اغواگر که بسیاری از مدعیان را در دام خود کشاند، به خوبی رد شود و.....؟
در این باره همه کسانی که حاج محسن را می شناختند، حرف های بسیاری برای گفتن دارند که نگارنده هم خود را یکی از آنها می داند. اما از باب "هر کسی از ظن خود شد یار من"، هر کس هر چه بگوید تنها بخشی از محسن واقعی است، چنانکه اینحانب.
🔹محسن شیخ پور در تمام عمر شخصیتی خدا ترس، آزاده، اندیشمند، مستقل، باظرفیت، مهربان، صبور، متعادل، باگذشت، عقل گرا، منطقی، پاکدست، مدیر، انسان گرا، متفکری انتقادی، صریح و.....بود.
🔹محسن عزیز فطرت پاک، تربیت خوب خانوادگی، ایمان و شکل گیری شخصیتش در جامعه را تا پایان عمر به خوبی پاس داشت و حفظ کرد.
🔹در سال های منتهی به انقلاب و بعد از آن در دانشگاه، جهاد سازندگی، سفارت آمریکا و مدیریت دانشگاه تهران همیشه یکی از رهبران اصلی دانشجویان بود، اما بر خلاف بسیاری هرگز از امتیازات متعددی که در دسترس او بود، و سرسختانه دوری ورزید. روندی که در تمام عمر صادقانه به آن وفادار ماند.
🔹محسن شیخ پور در دانشکده اقتصاد و دانشگاه تهران الگوی مدارا و برخورد غیرمتعصبانه با افراد و گروههای به اصطلاح غیر خط امامی بود، هیچ اعتقادی به سرکوب مخالفین نداشت و شخصن جلو بسیاری از تندروی ها و افراط ها را گرفت. ضمن اینکه منش و رفتار شخصی و اخلاقی اش جذابیت زیادی حتا برای مخالفین فکری و سیاسی او داشت. محسن نقطه اتصال بسیاری از افراد ناهمگون بود.
🔹این نگرش ها و رفتارها و کنش ها و واکنش ها در ادامه زندگی و منجمله در بیمه مرکزی و حتا دوران بازنشستگی او هم ادامه پیدا کرد که ذکر تمام آنها به زمانی طولانی برای بازگویی از طرف بسیاری کسان نیاز دارد و آنچه گفته شد تنها ذره ای از فراز و نشیب های بسیار او در طی بیش از چهل سال بود. آنچه از وی شخصیت بزرگی ساخت.
🔹ولی حاج محسن برای بزرگ ماندن نیاز به گذر از یک مرحله خطرناک دیگر داشت که بسیاری از همفکرانش در آن غلتیده بودند:
در اوایل انقلاب ساده زیستی و دوری از تجملات و پاکدستی رویه مرسوم یا ادعایی متداول بود. اما بعدها بسیاری از همین انقلابیون تسلیم خواسته های نامعقول همسر و فرزندان یا به اصطلاح امروز آقازادگان خود شده و در نهایت به انحراف افتادند.
پدیده ای سخت که محسن عزیز از آن مرحله هم به خوبی گذر کرد. زیرا ازدواج با خانمی فوق العاده فهیم، نجیب، قانع و به تمام معنا انسان از خانواده ای اصیل و شناخته شده، نه تنها باعث تداوم شخصیت پیشین محسن شد، بلکه زندگی در کنار خانم مریم طوطیان ویژگی های مثبت دیگری را هم نصیب او کرد. که نتیجه آن در شخصیت عالی فردی و اجتماعی سه فرزند برومند، برازنده و مایه افتخار خانواده حامد، علی و مهدی متجلی بوده، و نشانه ای از همفکری، هماهنگی و همراهی صمیمانه پدر و مادر در تربیت آنها از یک سو، و درک عمیق و قبول و ادامه رویه ساده زیستی و پاکدستی و قناعت خانواده و سلامت نفس آنها از سوی دیگر است.
🔹همسری مهربان و فداکار، فرزندانی نمونه، و وصلت با خانواده هایی متناسب و هم شان خویش، به سلامت روانی، معنوی، اقتصادی، روابط اجتماعی و آرامش خانوادگی محسن در میانسالی و سال های پایانی عمر کمک کرد تا همچنان بزرگ بماند. عامل مهمی که نقشی اساسی در جاودانگی شخصیت حاج محسن عزیز داشت.
بهشت ارزانیت باد مرد بزرگ.
۱۱/شهریور/۱۴۰۰